شعر بسیار زیبای از استاد محمد جواد تابش
چشمم سفيد گشت زهجران نيامدى
جانم فداى مقدمت اى جان نيامدى
مايك هزار بار به پابوست آمديم
تو يك قدم ميانه ي چشمان نيامدى
از داغ ودرد عشق تو بيمار گشته ايم
ديدى چو رنگ زرد وپريشان نيامدى
كنعانيا! عزيز زليخا شدى چرا؟
باپيرهن به كلبه ي احزان نيامدى
ما از مناي عشق تو سر بر نمي بريم
اى تيغ ازچه بر سر پيمان نيامدى؟
برجان ديگران تو مسيحا شدى چرا؟
جانا مگر به خاك شهيدان نيامدى
كم الفتى به تابش مسكين نگركه چون
يك قطره اشك بر سر مژگان نيامدى...
|